کتاب صوتی خاطرات حاج سیاح

کتاب صوتی خاطرات حاج سیاح

۲۹۴ Visit
کتاب صوتی خاطرات حاج سیاحکتاب صوتی خاطرات حاج سیاح

کتاب صوتی خاطرات حاج سیاح

 

 

نام کتاب : #خاطرات حاج سیاح


نویسنده : حاج محمد علی سیاح محلاتی

به کوشش : حمید سیاح

انتشارات : امیر کبیر

سال انتشار : 1355

گویش : ح. پرهام

موزیک: ب. شاهیده

ادیت فنی: گ.جاسمی و ح. عزت نژاد

موضوع : #سفرنامه




حاج سیاح بی‌شک یکی از روشن اندیشان معاصر ایران است. وی در عهد ناصر الدین شاه از ایران مهاجرت کرد. پیامی بصورت ناشناس برای خانواده اش فرستاد که محمد علی اهل محلات مرد و دفن شد، تا قید همه چیز را زده خیال خانواده را از خود به تلخی آسوده کند.
به قفقاز رفت، زبان روسی و ارمنی را آموخت، پس از سیاحت آن منطقه به استانبول رفت و زبان ترکی آموخت، بعد تک تک کشورهای اروپا را سیاحت کرد زبان فرانسه و انگلیسی را آموخت، با ایتالیایی و آلمانی هم آشنا شد.
بعد به آمریکا مهاجرت کرد، و برای رفتن و سیاحت ژاپن و چین پس از کسب تابعیت آمریکایی با پاسپورت آن کشور به ژاپن و چین رفت، بعد در هند زبان هندی آموخت، در مصر و نجف عربی آموخت. وی پس از هجده سال سفر در جهان به ایران بازگشت و مورد توجه بزرگان ایران قرار گرفت. او مورد لطف ناصرالدین شاه و فرزندش مسعود میرزای ظل السلطان قرار گرفت.
جمال الدین اسد آبادی را به ایران آورد، و در عین حال ایران گردی را آغاز کرد.
با این تجربه و دید باز و عمیق گزارش کاملی از وضع اجتماعی شهر ها و روستاهای ایران ارائه میکند. شاید بشود گفت دقیق ترین و جالبترین تاریخ اجتماعی ایران از عهد قاجار خاطرات حاج سیاح باشد.
وی گزارش میدهد که اجداد ما در ایران سه گروه بیشتر نبودند. ما برای شناخت خود و خلقیات و تمایلات امروزمان آگاه میشویم پدران ما چه کسانی بودند و به کدام یک از این سه گروه تعلق داشتند.
حاکمان و عمله های آنها ازداروغه و صاحب منصب و سرباز و کدخدا و غیره که کارشان جز ستم و دزدی و بیرحمی و شقاوة نبوده.
آخندها که هر یک مدرسه ای و گروهی طلبه قمه کش و چماق بدست داشتند، که دستشان با حاکمان و دولتیان در یک کاسه بود و خون مردم را میخوردند و حتی شاه و حاکمان از آنها میترسیدند. این جماعت از خوردن مال مردم و دست یازی بر ناموس آنها شرم نمیکردند.
گروه سوم عوام و رعیت که نوکری و بردگی را سرنوشت محتوم خود میپنداشتند و آن را حکم آسمان میدانستند.
کسبه هم شریک حکام و ملاها بودند و نود درصد مردم که فرو دست بودند در جهل و حماقت تحمیل شده به آنها دلخوش زندگی خوبی در آخرت بودند.
در میان این سه دسته مردم، یعنی حکام، ملاها، و عوام، تک و توک احتمال داشت انسان یافت شود. شرح این نوادر را که خود سیاح از آن جمله است، یا سید جمال الدین واعظ پدر جمال زاده از آن جمله اند.
کوتاه ترین و دقیقترین روایت از انقلاب مشروطه را در خاطرات سیاح میشود یافت.
بسیاری از کتابها از جمله حاجی بابا اصفهانی جمیز موریه، و جنگ ترکمن کنت دوگوبینو وضع عهد قاجار و فلاکت و بد بختی پدران ما را ترسیم کرده اند، و از نا بسامانی ها بسیار گفته اند، اما آن نوشته ها را اغلب ادبیات استعماری تلقی میکنیم. این گزارش که تصویری تیره تر از ایران و ایرانی ارائه میدهد، و ادبیات استعماری هم نیست.
سیاح در دوره حیات خود دشمن زیاد داشت. دوستان تیره اندیشی و استبداد دشمن سیاح بودند و با افشاگری‌هایی که کرده طبیعی است که هنوز هم دشمنان او کم نباشند.
این دشمنان را می‌توان در جاهایی یافت که کسانی بدگویی از وی و تخطئه او را وظیفه خود شمرده اند.

 

 

No comments have been posted
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.